سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ تفریحی
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 97
کل بازدید : 431978
کل یادداشتها ها : 995

نوشته شده در تاریخ 95/5/24 ساعت 2:31 ص توسط ali


ریشه ضرب المثل های ایرانی آبشان از یک جوی نمی رود + پته اش روی آب افتاد

 
ریشه ضرب المثل های ایرانی آبشان از یک جوی نمی رود + پته اش روی آب افتاد
 
ورد فان » برای مشاهده ریشه ضرب المثل به ادامه مطلب مراجعه کنید
 

ریشه ضرب المثل آبشان از یک جوی نمی رود - پته اش روی آب افتاد

در قدیم که شهرها لوله کشی نشده بود.

مردم برای تامین آب مورد نیاز خود از آب رود خانه یا چشمه و قنات، که در جوی های سر باز جاری بود اتقاده می کردند.

به این ترتیب که اول هر ماه، یا هفته ای یک بار حوض ها و آب انبارها را با آب جوی کوچه پر می کردند.

سد کوچکی از جنس چوب به نام پته در داخل جوی خیابان یا کوچه قرار می دادند

تا آب را به مقدار مورد نیاز به داخل حوض و آب انبار خانه یا باغ جریان دهند.

معمولا دو نفری که از یک جوی آب می بردند از هم دیگر راضی نبودند و غالبا بین دو شریک دعوا می شد که در اصطلاح گفته می شد آبشان از یک جوب نمی رود.

در سال های کم آبی و خشکسالی که مردم بیشتر به آب احتیاج داشتند

افرادی به حقوق دیگران تجاوز کرده و از آب نوبتی سوء استفاده می کردند.

آنها برای رشیده به این مقصود خود نیمه های شب که تمام افراد محله آرام و آسوده خوابیده بودند و کسی متوجه آب دزدی آن شخص نمی شد.

در داخل جوی پته می بستند و آب را به سمت خانه خود می بردند

ولی گاهی با فشار آب پته از جای کنده می شد و روی آب می افتاد

  خانه های پایین تر پته را بروی آب می دیدند و چنان قشقرقی به پا میکردند

که شخصی که مرتکب ایت کار شده بود آبرویش بر باد می رفت.

ریشه ضرب المثل های ایرانی آبشان از یک جوی نمی رود + پته اش روی آب افتاد








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ