سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ تفریحی
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 4
کل بازدید : 432043
کل یادداشتها ها : 995

نوشته شده در تاریخ 95/5/22 ساعت 1:25 ص توسط ali


حکایت شیرین،خنده دار فرماندار و ملا نصرالدین

حکایت های شیرین و خنده دار ملا نصرالدین (1)

ورد فان »»» برا مشاهده حکایت به ادامه مطلب مراجعه کنید

حکایت فرماندار و ملا

شهری که ملا در آن زندگی می کرد فرماندار فرومایه ای داشت.

روزی این فرماندار به ملا گفت:شنیده ام شما به شکار میروید و شکار را دوست میدارید،خواهش میکنم یک سگ تازی تیزدو برای من پیدا کنید.

ملا خواهش او را پذیرفت و پس از چند روز سگ پاسبان و درشت اندام و زورمندی را ریسمان به گردن نزد او آورد.

فرماندار چون آن سگ را دید با شگفتی از ملا پرسید:

این سگ را برای چه نزد من آورده اید؟؟؟

ملا پاسخ داد:خودتان خواسته بودید.

فرماندار گفت:من تازی لاغرمیان شکاری خواستم نه سگ پاسبان درشت اندام.

ملا گفت:اگر این سگ یک هفته در خانه شما بماند بی گمان مانند تازی لاغرمیان خواهد شد.

حکایت شیرین،خنده دار فرماندار و ملا نصرالدین








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ