بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 25
کل بازدید : 429224
کل یادداشتها ها : 995
ش
بگذار همه ی زندگی ام گره ی کور بخورد
دستهای “تــــــــــو” که باشد ملالی نیست…
با نگاه “تـــــــــــو”
گره از همه چیز باز میشود
حتی از دل گره خورده من!
بی تو
حتی باران هم
بوی تشنگی می دهد
گـاهــــی لال مـــی شود آدم …
حـرف دارد ؛ ولـــی …
کلمه نـدارد … !!!
نگاهم بیقرار هجوم قدم های توست
و تو با خبری
اما…
هرگز از جاده ی دلم گذر نمی کنی…
سرم سنگینی حرفی را دارد
که توان گفتنم نیست
زبانم دنبال فرصتی
و چشمم
دنبال محرم رازی می گردد
بی تاب دیدنت هستم!
جای تو خالــ ـــ ـــ ـــیــسـت . . .
خالی تر از سفره ی دل کودکی که
تازه متولد شده است . . .
دیگر به همه چیز شکـــ کرده امـــ
می گویند : آب نطلبیده ، مُـــــراد استـــ .
هر چهــــ بالا پایین می کنمــــ ، نمیـــ فهممــــ
اینـــ چشمانمــــ پس کـــِـــی
مراد میگیرند ؟!
جــآے خالیَتـــــــ آنقــــَدر بُــــزُرگـــــــ شُـــده
که حَـتـــــے مــــے شَــــــوَد دَر آنـــ ــــ
زِندِگـــے کَرد…
غــُــصـّه دار که ببینــــمت
نَـــفَس هَــــــــم
به کامَــــــم تلــــخ می شود…
می خندی،
قندهای عالم در دلم آب می شود
لبخند شیرینت
پایان روزگار تلخ من است…
برایم تعریف کن
هرگز فراموش نشدن چه حالی دارد ؟
میخواهم خودم را بزنم
به آن راه
همان راهی که تو
همیشه از آن میرفتی
شاید دوباره همدیگر را دیدیم …
این همه “دوستت دارم” را
برای کدام روز مبادا کنار گذاشته ای
باور کن مردگان
بوی گل را استشمام نمیکنند
عشق یک اتفاق است ، نه انتخاب !
اگر انتخاب باشد
با یک اتفاق از بین می رود !
در صدا کردن نام تو
یک “کجایی” پنهان است
یک “کاش می بودی”
یک “کاش باشی” !
آغوشی باش
و مرا به اندازه ی تمام اشتباهاتم بغل کن
بدون آنکه حرفی میانمان رد و بدل شود ،
فقط نگاه باشد و نفس ،
زندگی آنقدرها دوام نمی آورد ،
همین حالا هم دیر است …