سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ تفریحی
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 15
کل بازدید : 428156
کل یادداشتها ها : 995

نوشته شده در تاریخ 95/7/3 ساعت 1:11 ع توسط ali


داستان کوتاه و جالب شمع قرمز

داستان شمع قرمز,عکس شمع قرمز, داستان کوتاه شمع قرمز

داستان کوتاه و جالب شمع قرمز

داستان کوتاه,داستان کوتاه عاشقانه,داستان کوتاه فارسی

♥♥ روزی مردی در بستر مرگ افتاده بود.♥♥

همسرش را فراخواند تا نزدش بیاید و به او گفت:♥♥

دیگر زمان وداع ابدی من و تو فرارسیده است؛♥♥

♥♥پس بیا و برای آخرین بار به من مهر و وفاداری خود را ثابت کن…♥♥

چراکه در مسلک ما گفته شده مرد متاهل هنگام گذر♥♥

از دروازه بهشت باید سوگند بخورد که تمام عمر کنار زنی والا زندگی کرده است.♥♥

در کشوی میز من شمعی قرمز هست،

این شمع متبرک است و آن را از کشیشی گرفته‌ام و برای همین ارزشی بسیار دارد.♥♥

سوگند بخور تا زمانی که این شمع وجود دارد دوباره ازدواج نکنی.

زن سوگند خورد و مرد مُرد.♥♥

در مراسم تشییع جنازه مرد،

زن بالای قبر ایستاده بود و پذیرای تسلیت اقوام بود و شمع قرمز روشنی در دست داشت

و تا تمام شدن آن بالای سر قبر ایستاد!

داستان کوتاه,داستان کوتاه عاشقانه,داستان کوتاه فارسی

داستان کوتاه و جالب شمع قرمز








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ